English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8137 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
steady state conduction U رسانش با حالت پایا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stable state U حالت پایا
steady state U حالت پایا
steady state theory U نظریه حالت پایا
steady state approximation U تقریب حالت پایا
steady state flow U جریان با حالت پایا
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
conduction U رسانش
bone conduction U رسانش استخوانی
metallic conduction U رسانش فلز
metallic conduction U رسانش فلزی
conduction electron U الکترون رسانش
neural conduction U رسانش عصبی
stimulus conduction U رسانش محرک
conduction velocity U سرعت رسانش
equivalent conduction U رسانش هم ارز
electrolytic conduction U رسانش الکترولیتی
saltatory conduction U رسانش پرشی
electrical conduction U رسانش الکتریکی
conduction U رسانش الکتریکی هدایت
conduction band edge U لبه نوار رسانش
parabiosis U وقفه رسانش عصبی
constants U پایا
constant U پایا
lasting U پایا
permanent U پایا
perennials U پایا
perennial U پایا
monostable U تک پایا
stables U پایا
stable U پایا
abiding U پایا
durable U پایا
reliable U پایا
sundials U ترمس پایا
plateau U شرایط پایا
mosatble circuit U مدار تک پایا
persistent U پایا مداوم
monostable flip flop U الاکلنگ تک پایا
plateaus U شرایط پایا
plateaux U شرایط پایا
sundial U ترمس پایا
permanent flow U ابدهی پایا
segolily U زنبق پایا
permanent flow U بده پایا
multistable U چند پایا
immortelle U جاویدان گل پایا
permanent deformation U تغییر شکل پایا
steady state wave motion U حرکت موجی پایا
self perpetuation U پایا درنفس خود
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
attitude U حالت
situations U حالت
attitudes U حالت
moods U حالت
disposition U حالت
temper U حالت
situation U حالت
predicament U حالت
line condition U حالت خط
tempers U حالت
unexpressive U بی حالت
tempered U حالت
mood U حالت
postures U حالت
stances U حالت
stance U حالت
if U حالت
make U حالت
makes U حالت
phases U حالت
phased U حالت
phase U حالت
estates U حالت
posturing U حالت
queasiness U حالت قی
pyreticosis U حالت تب
case U حالت
cases U حالت
self U حالت
estate U حالت
fettle U حالت
predicaments U حالت
posture U حالت
states U حالت
stated U حالت
idiocrasy U حالت
state- U حالت
state U حالت
ill conditioned U بد حالت
temperaments U حالت
status U حالت
condition U حالت
feverishness U حالت تب
glass eyed U بی حالت
febricity U حالت تب
postured U حالت
stating U حالت
temperament U حالت
expression U حالت
grain U حالت
expressions U حالت
manner U حالت
paramnesia U حالت فراموشی
deadness U حالت مرده
feminineness U حالت زنانه
faintly U در حالت ضعف
pastiness U حالت خمیری
resiliency U حالت ارتجاعی
facial expression U حالت چهره
repellency U حالت دفع
refractivity U حالت انکسار
veins U حالت تمایل
reclining position U حالت غنوده
vein U حالت تمایل
feminity U حالت زنانه
saccharinity U حالت قندی
downiness U حالت کرکی
periodicity U حالت تناوبی
skin the cat U حالت گربهای
sentimentalism U حالت احساساتی
conjugality U حالت زناشویی
oxidation state U حالت اکسایش
continuum state U حالت پیوستار
conversational mode U حالت محاورهای
corresponding state U حالت متنافر
counterpoise U حالت تعادل
creaminess U حالت سرشیری
seismicity U حالت ارتعاش
real mode U حالت واقعی
final state U حالت پایانی
drive state U حالت سائقی
sea state U حالت دریا
doughiness U حالت خمیری
febile U دارای حالت تب
rapturously U با حالت بیخودی
protected mode U حالت محفوظ
prone position U حالت درازکش
eburnation U حالت عاجی
exceptional case U حالت استثنایی
erectness U حالت عمودی
drinking bout U حالت مستی
equilibrium state U حالت تعادل
equation of state U معادله حالت
aglow U در حالت هیجان
deplorble condltion U حالت زار
problem state U حالت مسئلهای
privileged mode U حالت ممتاز
energy state U حالت انرژی
eigenstate U حالت انرژی
excited state U حالت برانگیخته
polyvalency U حالت چندفرفیتی
plumbness U حالت عمودی
springs U حالت فنری
perpendicularity U حالت عمودی
ragingly U با حالت خشم
deliverable state U در حالت تحویل
doubtfulness U حالت تردید
spring U حالت فنری
individualism U حالت انفرادی
queasiness U حالت تهوع
queasily U با حالت تهوع
quantum state U ویژه حالت
physical state U حالت فیزیکی
expressive eyes U چشمان با حالت
pyreticosis U حالت حمائی
drowsihead U حالت نیمخواب
Recent search history Forum search
1 if there's any justice
1incentive
1affixation
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1skirts
1حالت خوبه
1'no'said oliver,with an"ask me,ask me!"look on his face
2encapsulate
0جملات كه بعد از tobe حالت سوم فعل استفاده مى شود دقيقا چه معنى ميدهند مثل (it is called,it was called)
0google translatero emtehan kon hatman jawab mide. متوجه منظورتون نشدم. یعنی دیگه از برنامه شما استفاده نکنم و برم از گوگل ترانسلت استفاده کنم؟ اون که ترجمه هاش داغونه. لطفا راهنماییم کنید من برای پایا
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com